غزل چشمت، غزل مویت، غزل لبهات بانو جان

خدا رحمش بیاید برمخاطب هات       بانو جان

نگاهت منتقدها را حسابی بی زبان کرده

وشاعرهای سر در گم  که درشب هات بانو جان

غنایی راه رفتن ها ، حماسی عشوه کردن ها

چه می چسبد برای ما مجرب هات بانو جان

تبم تند است و هذیانم مفاعیلن مفاعیلن

دعا کن قسمتم باشد  تو وتب هات بانو جان 

رسیدم روی این بیتی که  عمرش یازده قرن است

و میپرسم به شکلی که مؤدب هات بانو جان

تو مرصاد العبادی یا فروغ کشف الاسراری

     که رندی می گذارد سر به مکتب هات بانو جان

تو لامذهب ترین شعری که خیلی دوستش دارم

به می سجاده رنگین شد؛ وشد لب هات بانو جان

 

 

بانو منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

یونیک فاینانس پرشین تولز adsokhanplus (مثبت اد سخن) سایت تفریح و سرگرمی املاک سایه بان Exposedsub